در مطب دکتر به شدت به صدا درامد. دکتر گفت: در را شکستی! بیا تو در باز شد و دختر کوچولوي نه ساله اي که خیلی پریشان بود، به طرف دکتر دوید: آقاي دکتر! مادرم! و در حالی که نفس نفس میزد ادامه داد: التماس میکنم...