دسته بندی وبلاگ

داستان بستنی ، کودک و گارسن

در یک روز گرم تابستان کودکی 12 ساله وارد یک کافه شد گارسن را صدا زد از او قیمت بستنی با شکلات را پرسید گارسن گفت: 50 تومان کودك نگاهی به پول داخل جیبش کرد قیمت بستنی بدون شکلات را پرسید

گارسن با حالتی همراه با عصبانیت به او گفت 35 تومان کودك یک بستنی بدون شکلات سفارش داد و بعد از خوردن بستنی کافه را ترك کرد وقتی گارسن براي تمیز کردن میز به سر میز آن کودك رفت، بسیار ناراحت شد و به فکر فرو رفت.

کودك روي میز 15 تومان براي گارسن انعام گذاشته بود.

************************

 

نظرات برای این نوشته

علی رضا
متن نظر :
خیلی زیبا بود.عاااالی بزرگی به سن و سال نیست به درک و فهم و شعور است.باریکلا👏👏👏