دسته بندی وبلاگ

داستان انعکاس زندگی

پسر و پدري در کوه قدم میزدند که ناگهان پاي پسر به سنگی گیر کرد، به زمین افتاد و داد کشید:
آآآييي!! صدایی از دوردست آمد: آآآييي!!
پسر با کنجکاوي فریاد زد: کی هستی؟ پاسخ شنید: کی هستی؟ پسرک خشمگین شد و فریاد زد ترسو!

باز پاسخ شنید: ترسو: پسرك با تعجب از پدرش پرسید: چه خبر است؟

پدر لبخندي زد و گفت: پسرم، توجه کن و بعد با صدای بلند فریاد زد: تو یک قهرمان هستی!

پسرك باز بیشتر تعجب کرد و پدرش توضیح داد: مردم میگویند که این انعکاس کوه است ولی این در حقیقت انعکاس زندگی است.

هرچیزي که بگویی یا انجام دهی، زندگی عینا“ به تو جواب می دهد.

اگر عشق را بخواهی، عشق بیشتري در قلبت به وجود می آید و اگر به دنبال موفقیت باشی، آن را حتما به دست خواهی آورد.

هر چیزي را که بخواهی، زندگی همان را تو خواهد داد.


************************

نظرات برای این نوشته

mohammad
متن نظر :
عالی بود .دقیقا همینطور است که گفته شد در زندگی همان چیزیهستیم که خواهانش هستیم 👏👏👏👏 تشکر از مدیر سایت🌷